top of page
Suche
kambizgilani

آن نغمه قدیمی قشنگ




بار سنگین کوچه

باروت نم کشیده را

تاب نمی آورد دیگر

این صبح گرگ و میش

سهراب شاهنامه را

از چنگال گله ی شاهان

و

رهبران نسل کش

به در خواهد آورد

و

ندای زخمی توفان را

در گوش شیطان شهر

خواهد نشاند.

شب

که از نیمه بگذرد

آن نغمه ی قشنگ قدیمی

که روزی جرقه بود

و

حلقوم بی امان ستم

در خود فرو خوردش،

دوباره

شعله ور می شود

و

با ماهتابی زیباتر

پر از عشق و زندگی

به سوی فردا می رود

فردایی

که فرزند آفتاب و باران است

و بر هر سیاهچالی

چیره

این

رنگین کمان است

که

بر تیرگی فرود می آید

رنگین کمان پرصلابت آزادی است

که مثل باد

از آن همه زندان

و

گورستان

گذشته

مثل باغ

از آن همه زندگی

روییده

و

مثل آینه

در مسیر گذار زمان

ایستاده است.

4 Ansichten0 Kommentare

Aktuelle Beiträge

Alle ansehen

Comments


bottom of page