top of page
Suche

از خانه ای در باد

kambizgilani

مثل کبوتر،

به آسمان نگاه می کنم.

فاصله،

آن دورها را

با نزدیک ترین شاخه ی درخت

آشنا می کند.

وقتی

برگ های سبز را

باد

به رقص در می آورد،

بارانی که پوست اندیشه را

می نوازد،

دانه ی آفرینش را

در چشم خرد،

بارور می کند.

به آرامشی

که هر سیل کوچکی،

هستی اش را

به تماشا بنشیند،

دل نمی بندم.

نگاهی،

آبستن شکوفایی گل

لبخندی،

پیشگام تبلور نوازش

و

اراده ای پر از رفاقت

مرا

به خانه ای می برد

که در باد

بنا می شود.

به آسمان نگاه می کنم،

این بار

نه مثل یک کبوتر،

در پیچ حادثه

گرفتار؛

مثل کسی

که می تواند

در توفان

خانه ای بنا کند،

از جنس باد.


6 Ansichten0 Kommentare

Aktuelle Beiträge

Alle ansehen

Comments


bottom of page