top of page

از خانه ای در باد

  • kambizgilani
  • 8. Juli 2019
  • 1 Min. Lesezeit

مثل کبوتر،

به آسمان نگاه می کنم.

فاصله،

آن دورها را

با نزدیک ترین شاخه ی درخت

آشنا می کند.

وقتی

برگ های سبز را

باد

به رقص در می آورد،

بارانی که پوست اندیشه را

می نوازد،

دانه ی آفرینش را

در چشم خرد،

بارور می کند.

به آرامشی

که هر سیل کوچکی،

هستی اش را

به تماشا بنشیند،

دل نمی بندم.

نگاهی،

آبستن شکوفایی گل

لبخندی،

پیشگام تبلور نوازش

و

اراده ای پر از رفاقت

مرا

به خانه ای می برد

که در باد

بنا می شود.

به آسمان نگاه می کنم،

این بار

نه مثل یک کبوتر،

در پیچ حادثه

گرفتار؛

مثل کسی

که می تواند

در توفان

خانه ای بنا کند،

از جنس باد.


 
 
 

Aktuelle Beiträge

Alle ansehen
خبر آمد

خبر آمد که سپیده دم تو با یک ستاره به پیشواز نور می آید خبر آمد که تولد آفتاب با یک نگاه در آغوش زمان می شکفد و این همه راه پر توهم و...

 
 
 

Comments


bottom of page