top of page
Suche

استخوان زمین

kambizgilani

بگذار بباریم

مثل باران

بر روی زمین تشنه.

بباریم

چون گلوله

بر روی زمین ستیز بی رحم.

بارانی

که عشق می زایدش،

گلوله ای

که فرزانگی بوسیده اش.

بگذار پرواز کنیم

چون ابری خشمگین

که فرزندش

رفیق راه است.

بباریم

چون مزرعه ای پر خروش

بر شکم گرسنه ی جهان.

بگذار

چون ستاره ای آتشین

بر قلب سیاه اندیشه ای پلید

که عشق را می سوزاند،

دوام اراده را حک کنیم.

بگذار بباریم

چون مرهمی

روی استخوان خسته ی زمین

که غریبانه

در انتظار ظهور دستی است،

تا از این شب سیاه

برهاندش.

دستی

که هرگز

پنه


 
 
 

Comments


bottom of page