top of page
Suche
  • kambizgilani

خیابان های خونین




در جنگلی

به اندازه ی تمام عشق های جهان

دختری

که چون درختی کهن

در زمین هستی روییده است

با سبزی طبیعت

در هم می آویزد


در جنگلی

به اندازه ی تمام اشک ها و لبخندهای تاریخ

نماد دیگری از پلیدی انسان

چنگ در چنگ می شود

با رویای کودکی که بازیگوشانه

جهان را به تمسخر گرفته است.


هر پرنده ای

به نجوا در می آید در این سوگ تلخ

در زمینه ی برگ های خزان

که بر زمین دردهای سنگین می بارند.


با اره و با آتش

به جان گل ها و شاخه های نارس

افتاده این نماد پلیدی

این عبای کشیده بر اندیشه ی آزاد

این حجاب تجاوز بر آفتاب رفاقت


اشک ها ، رود می شوند

رودها ، اقیانوس

و این آسمان را تمام عقاب های جهان

و این زمین را تمام شیرهای هستی

و این اقیانوس را تمام ماهی ها

به جنگل می چسبانند.

جنگلی که در ماتم دختری

تمام وجود را به مدد طلب کرده است.


اینک

روزگار تلخ پلشت این نماد تلخ اندیشه را

نماد قدرت عشق به رویارویی آمده است

جنگل از این درخت بریده شده

عبور نمی کند دیگر .


آسمان در کنار دریا و جنگل

به مشت های گره کرده

به خیابان های خونین شهرهای سوخته

و زندان های بو گرفته از عفونت زخم های کهنه

درود می فرستد

و روزگار دیگری را به چشم های منتظر نوید می دهد .


کوچه ها شلوغ

چشم ها منتظر

بوی باروت ، خشک تر از همیشه

این بار

دیگر قرار نیست کسی بیاید .

این بار

کسی که رفته است را

رها نمی کند جهان دیگر .


جهانی

که این همه دست

این همه قلب

این همه عشق

و این همه زن

چهره ی دیگری از آن ساخته

چهره ای

برتابیده از

تمام بیداری تاریخ


کامبیز گیلانی

2 اکتبر 2022

10 مهر 1401

19 Ansichten0 Kommentare

Aktuelle Beiträge

Alle ansehen
bottom of page